-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 01:19
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد گاهی آرزو میکنم ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود تا بشکند ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1391 00:17
چقدر بد که بخوای گریه کنی اما نتونی چقدر بد که یه کیو دوست داشته باشی صداشو نتونی بشنوی وچقدر بد که همش به یاد یکی با تکه پارچه به نام عروسک خوابت ببره
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 01:41
سلامی کن...! به خداحافظیت قسم دلمــ برایت تنگ شده...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 22:44
دل من جـــــــــاده که نیست هر از گاهی که تنها مانـــــــــدی... در فکر عبـــــــــورش باشـــــــی هروقت هم خواستی دور بزنی خانه دل من یک خیابان یک طرفه است .برگشت نداره خیابان نیست که از همان جایی آمدی بروی ... بفهم! ... این لامصب اسمش احساس است
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 22:40
مـلــــودرام مســـخره ای بود زنــــدگی! ایـــن را تـــمـــام منـتـقـدان ابـــراز کـــرده انـد! داستــــان تـــکراری، ســـکانـــس هــــای اشـتـبـاه و پـــایــــان آبـــکی! ای خــــدا! از خــــودت دفـــاع نمیــکـنـی؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1391 23:22
اون کـــــــــــــــوه هنوزم ی کـــــــــــــــــــوهه محـــــــــــــــــــــکمه هر چند از درون درد میکشـــــــــــــــــــــــــــه از این کـــــــــــــــــــــــــــج پنداری ها
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1391 01:13
ای شهرزاده قصه ها... آمده ام تا عاشقانه ترین شعرها را برایت بخوانم! از تمام دیوارهای زمین به سلامت گذشته ام دستانم را بگیر بگذار صادقانه در کنارت بمانم....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1391 01:28
میدونی " بــ ـ ـهــــ ـــ ـشـ ـــ ـت " کجاست؟ یه فضایِ چند وجب در چند وجب ! بینِ بازوهایِ کسی که دوسش داری . ........................
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 00:14
یادم نیست زندگی را زیسته ام یا در خواب دیده ام ؟! ... بس که تو را مرور می کنم هر جا که هستی باش فاصله یعنی یک نفر یک جا هست که دوستش دارم از تو گذر نمی کنم ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 00:29
شاید روزی منو تو در آغوش هم به این روزهای جدایی بخندیم . . .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 24 فروردینماه سال 1391 00:22
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای این منم که به یادم اجازه نمیدهم حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند صحبت از فراموشی نیست صحبت از لیاقت است ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 00:21
نخی به انگشتم میبندم تا فراموش نکنم که فراموشت کرده ام ..!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 23:30
مـــــن دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام کــه تــمــام وجـــــودش را روبرویت بــه آتــش کــشـیــده، و تـــو قــطاری که چشم ِ دیدن مرا ندارد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 15:36
چقدر سخته بعد از پشت سر گذاشتن کلی خاطره قشنگ با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهت بگه هرجور راحتی کسی مجبورت نکرده بمونی !!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 فروردینماه سال 1391 15:35
دُنـیـایـــِ مـَجـازیــــ" شـلـوغ تـریـنــ سـرزمـیـنِ تـنـهـایـی استـــ... بـا هـمـه کَســـ هستـی و بـا هیــچــ کـَســـ نـیـسـتـیـــ !!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1391 00:25
خـیــــلی ســخــتـه کـه بــخــوای بـا آب خــوردن، بــغــضـت رو بـفـرسـتـی پـایـیـن، امـــا یـــه دفــعــه اشـــــک از چــشـمــا ت جــاری بـشـه ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 فروردینماه سال 1391 23:39
من عشقی داشتم آن را با خود به گور می برم لطفا آنجا تنهایمان بگذارید...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 فروردینماه سال 1391 01:13
تو ویترین زندگی به عروسکی نگاه نکن که مال تو نیست ، چون اون فقط وسوسه ات میکنه تا اونی رو که داری از دست بدی . . .
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 فروردینماه سال 1391 01:24
ﺗﻮ آﯾﺎ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺮدی ، ﺑﻔﮫﻤﯽ ﻋﺸﻖ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﺗﻮ آﯾﺎ ﺑﺎ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻮده ای ﮔﺎھﯽ ؟ ﻧﺸﺴﺘﯽ ﭘﺎی اﺷﮏ ﺷﻤﻊ ﮔﺮﯾﺎن ، ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﯾﮏ ﺷﺐ ؟
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 00:33
هرسطری که ازاومی نویسم........ گستاخ میشوم تاشبی تن به اوبسپارم ........... درذهن من زنی بی پروا اورامی خواند.......... خواهشش که برسطرمی نشیند......... گونه هایش گلگون می شود
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 00:14
قراربود اشکنک باشد و سر شکستنک!! اما این بازی که تو راه انداخته ای...... سراسر دلشکستنک بود و بس!!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 27 اسفندماه سال 1390 00:13
کاش می فهمیدی ابر دلتنگی من سخاوت هر آسمان گرفته ای را به سخره میگیرد. از بهار چشمان تو چه کم میشود اگر تو هم تشنگی این واژه ها را چاره کنی کمی ؟ ....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 16:22
// خــودَم قَبـــول دارم کــــــــــــــــــــــهنه شـــده ام آنـــقدر کــهنه کــه می شــوَد رویِ گَرد و خـــاک تَنـــَم یــادگــاری نــوشت ...بـنـویــــــــــــس و بـــــــــــــــــــــــرو... !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 01:03
کــتـاب زنـدگـی چـاپ دوم نـدارد! پـس عـاشـقـانـه زنـدگـی کـن ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اسفندماه سال 1390 01:01
مقصر خود ماییم عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که از زندگی ، جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 اسفندماه سال 1390 23:58
من عاشقانه هایم را روی همین دیوار مجازی می نویسم .. از لج تو از لج خودم ... که حاضر نبودیم یکبار واقعی بگوییم شان ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 15:44
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 اسفندماه سال 1390 15:42
رسیدن هم مثل نرسیدن سخت است، رسیدن آداب دارد، وقتی رسیدی باید بمانی، باید بسازی، باید مدام یادت باشد که چه قدر زجر کشیدی تا رسیدی، که آرزویت بوده برسی، وقتی رسیدی باید حواست باشد تمام نشوی . . .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 22:50
برای رفتن کافی بود با شهامت و صداقت بگویی : خدانگهدار این همه بازی و دروغ و آسمان و ریسمان بافتن نداشت مطمئن باش که در آن صورت قابل احترام تر بودی نمی دانم چرا انسانها هنوز یاد نگرفته اند که : می توان به زیبایی درود ، بدرود گفت .....!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 اسفندماه سال 1390 00:35
یادت هست....؟! روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟! و من سکوت کردم... دیدی ...! جاده جایی نرفت...! آن که رفت ، تو بودی