همیشه به بلنــدی شــب یلدا مــی خندیــدم ..
بلند ، طولانی ، ماندگار ...
فقـــط بــرای یک دقیقـــه
چقدر خندیدم بــرای این یک دقیقـــه !
اما آن روز که بار سفر بسته بودی و گفتم یک دقیقـــه بیشتر بمان
و تــو گفتی :وقت تنــگ است ، کوله بــار بــاید بســت
بــاید رفــت !
آن روز فهمیدم ایــن یک دقیقـــه های غریبانه
چه غـــوغــایی می کنند ..
یک دقیقـــه بــا تــو بودن چقدر
مهــــــم اســت
طولانـی اســت
مــاندگار اســت
چقدر گریســـتم بــرای این یک دقیقـــه !
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم
این متاعی است که هر بی سروپایی دارد
هر چه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
جان چه باشد که نثار قدم دوست کنم
این متاعی است که هر بی سروپایی دارد
هر چه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
مرا نکشت این غم که رفته ام ازیاد
غم فراغ تو آخر مرا دهد بر باد
گر جوابم را نمیگویی ، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
مرا نکشت این غم که رفته ام ازیاد
غم فراغ تو آخر مرا دهد بر باد
گر جوابم را نمیگویی ، جوابم کن به قهر
گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین تر است
بیا که بی رخ تو طاقتی ندارم من
به غیر دیدن تو حاجتی ندارم من
گل همیشه بهارم تو هستی و بیتو
به سیر باغ چمن رغبتی ندارم من
به غیر نقش ولای تو از ازل ای دوست
به لوح سینه خود زینتی ندارم من
گذشت عمر من چشم من بر راه
بیا امید دلم، فرصتی ندارم من
به جان فاطمه (س) هرگز مران مرا زین در
که غیر تو به کسی الفتی ندارم من
مرا به رسم غلامی قبول کن مولا
اگر که رو سیهام قیمتی ندارم من