سلام کسی که تو دلم درخشید ، من دیگه دوسِت ندارم ... ببخشید
بهتره که نپرسی علتش رو ، چون که خودت ندادی فرصتش رو
بهتره این نامهء آخر باشه ، فکر کنم ای واسه ما ... بهتر باشه
من واسه اون کس که دوسش ندارم ، نمی تونم شاخهء گل بیارم
بین تو و اون روزا کلی فرقه ، تُو آسمونت پُره رعد و برقه
نه مهربونی ؛ نه واسم می خندی ، هر دری رو من می زنم ؛ می بندی
کو اون همه شعرای عاشقونه ، کی بود بهم می گفت : سلام بهونه
نه ... صحبت از سلام بهونه ای نیست
پرنده اینجاست ، ولی دونه ای نیست
خواستی فقط صاحب یه قفس شی ، بری و با دیگری هم نفس شی
خواستی بگی میشه تُو دام بیفتم ، بعدش بگی : دیدی بهت نگفتم
از چِش من افتادی نازنینم ، دوست ندارم دیگه تو رو ببینم
اون کسی که دَم می زد از حسادت ، اگه بمیرم نمی یاد عیادت
منم می خوام اتمام حجت کنم ، خیال هر دو مونو راحت کنم
اگه دلت همین حالا بشکنه ، بهتر از آوارگیای منه
من کسی رو می خوام که عاشق باشه ، اول و آخرش ... شقایق باشه
من کسی رو می خوام که نیست مثله تو ، پشیمونم ... دوست ندارم ... برو
پشیمونی گرچه نداره سودی ، خوب شد که فهمیدم بدی به زودی
من کسی رو می خوام که ناز و کم کم ، صدام کنه مثله فرشته مریم
مثله همون روزای آشنایی ، نه مثله حالا ؛ نه مثله رهایی
جواب بدی ندی دیگه تمومه ، نمی دونم جواب واسه کدومه ؟
نامه هامو از بس جواب ندادی ، جواب بدی شاید بشه زیادی
شاخه نباتم که بشه واسطه ، دل نمی دم دیگه به این رابطه
اما یادت باشه که این آدما ، کم نبودن پیشم ولیکن شما
نیستید مثله اون روزای طلایی ، کی گفته سه تا بخش داره جدایی ؟
« جدایی هر غمش هزار تا بخشه ، دل می سوزونه مثله آذرخشه »
من هر چی دوست دارم تموم شه نامه ، دلم میاد ... بازم میده ادامه
دیگه تموم شد اون همه غم و رنج ، وقته قرار و شوق ساعت پنج
« برو ... برو پیشه هر کسی که دوست داری
حق نداری اسمه منم بیاری »
بخوای ، نخوای ... زود برو به سلامت ، خدا کنه بین ماها قضاوت
خدا کنه بین ماها قضاوت ...
« مریم حیدرزاده »
شعر خیلی قشنگ و با معنی بود
شاید به نوعی وصف حال خیلی ها
سلام...بی نظیر بود...من از هوادارای پروپا قرص مریمم...خیلی عالی بود...ممنون