با سلام خدمت تمام دوستای خوب و مهربونم که تو این چند وقت به کلبه من سری زدن.
عزیزان دیشب یه اتفاق عجیب برام افتاد که گفتم بیام و خاطر دیشب رو براتون بنویسم.
من شهرسمنان زندگی میکنم در کنارعشقم .بچه ها سمنان یه 10 سالی بود برف نیومده
بود و دیشب بعد این همه مدت تو 1 ساعت بارش مداوم برف cm 10 اومد.منم به همراه
عشقم و سایر دوستام به همراه عشقاشون و بچه هاشون شروع به برف بازی کردیم که
خیلی به هممون خوش گذشت.اینم عکس خودمه کنار آدم برفی که من وعشقم با هم درست
کردیم.همه شما دوستای عزیزم رو به خدای بزرگ می سپارم.
سلام دوستانم.عالیه موفق باشید.به ما هم سری بزنید خوشحال میشیم.
سلام
قشنگه امید وارم همیشه خوش باشید
خواستم با خاطره زیبا فراموشت کنم
کنج لب بوسیده ومن ترک اغوشت کنم
خواستم در اخرین شام بهاری نیمه شب
هی ترانه خوانم و از شکوه خاموشت کنم
برات هرجا که هستی با هرکسی که هستی ارامش ارزو می کنم
دو پنجره با یه قفس دو هنجره بی هم نفس سهم من از بودن تو یه خاطره است همین وبس
ممنونم مرسی