شعر چکاوک از داریوش:
کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم
پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم
چرا به من شک می کنی، من که منم برای تو
لبریزم از عشق تو و سرشارم ازهوای تو
لبریزم از عشق تو و سرشارم ازهوای تو
دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو
پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هق هقمو
گریه نمی کنم نرو ، آه نمی کشم بشین
حرف نمی زنم بمون ، بغض نمی کنم ببین
سفر نکن خورشیدکم، ترک نکن منو نرو
نبودنت مرگ منه، راهی این سفر نشو
نذار که عشق من وتواینجا به آخر برسه
بری تو و مرگ من از رفتن تو سر برسه
گریه نمی کنم نرو ، آه نمی کشم بشین
حرف نمی زنم بمون ، بغض نمی کنم ببین
نوازشم کن و ببین عشق میریزه از صدام
صدام کن و ببین که باز غنچه میدن ترانه هام
اگر چه من به چشم تو , کمم، قدیمیم، گمم
آتشفشان عشقم و دریای پر تلاطمم
گریه نمی کنم نرو ، آه نمی کشم بشین
حرف نمی زنم بمون ، بغض نمی کنم ببین
salam
vebloge zibaee dari .khaste nabashi..
سلام
خیلی قشنگه!!!
ممنون
سلام دوست عزیز امیدوارم همیشه خوب و خوش با شی
ویبلاگ بسیار عالی داری عزیزم امیدوارم که همیشه خوب و خوش باشی
اگه دوست داشتی به منم سری بزن عزیزم
تنهایه تنهایم عزیزم